آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

beata stultitia

امشب هیچ تراوشی از مخم بیرون نمیاد. قفل قفلم. حالمم زیاد خوب نیست. چه قدر بده که از کسی انتظاری داشته باشی و براورده نشه. حتی اگه معقول هم نباشه!! چه عیبی داره که آدما گاهی این عقل رو بذارن کنار و دیوونه بشن.

و چه عیبی داره گاهی یه خواسته نا معقول داشته باشی اصلا!

از هر چی فلسفه و کلی گوئیه بدم میاد

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
اولدوز یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:51

D: اینقدر محل ندادی تخس بازی در آوردم خودم اومدم...
امروز متوجه شدم آموختم رو کردی می آموزم...باریکلا تغییر محشریه...ولی این تماس با منت الکیه ها D: یه بار امتخانش می کردی.
- هیچ عیبی نداره خواسته نامعقول داشته باشی. تو می تونی داشته باشی ولی باید دید اونی که ازش خواسته داری می تونه برآورده کندش یا نه.
- آره کلی گویی خیلی بده. تو هم که اصلا کلی گویی نمی کنی. کامل با دتایل! می نویسی...
خیلی شاد باشی...تا همون ابد...

دامون دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 15:47

خیلی خوبه که آدما گاهی خواسته های نامعقول داشته باشند. گاهی وقتها از این معقول بودن متنفر میشم!! مثل الان!!

همین جوری دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 22:29

فقط واسه بالا رفتن تعداد کامنتات....D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد