آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

واقعی میبینیم

توی تاکسی؛ قطار؛ هواپیما؛ توی پارک؛ وسط جلسه؛ اینور؛ اون ور و هر جا رو که نگاه میکنی مردمی رو میبینی که دارن از شاهکارها و هنرشون با دوستشون صحبت میکنن و اینکه چه ها کردند و چه ها که نکردند

انصافا من تا حالا کسی رو ندیدم که موقع صحبت با رفیقش بگه وای نمیدونی امروز سر کار چه گندی زدم!!

همه کار درستن! فقط نمیدونم توی این مملکتی که هر روز چندین حادثه مرگبار و غیر مرگبار و کوچیک و بزرگ اتفاق میفته؛ کیه که به کارها تررررر میزنه!!! حتما دستهای پنهان ایادی استکبار توی کاره! مثل همون کاری که با من کردن و سرما خوردم! اصلا هم ربطی به اینکه با کفش چرم و بدون کلاه و دستکش رفتم توی کوه و برف نداره

تو رو خدا یه کم واقع بین باشیم. یه کم عیبامونو ببینیم! واللا به خدا خوبیت نداره!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
این بهتره چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:22

این جوری می گیم تا خودمونم باورمون بشه هیچ چی تقصیر ما نبوده... که بتونیم راحت بقیه رو محکوم کنیم...که وقتی کاری جایی گیر می کنه هزار نفرو ردیف کنیم و به رگبار ببندیم... که مبادا روح لطیفمون آزرده بشه...که...!میبینی مهندس دلیل زیاد داره. حالا تو یه دلیل بگو که این کارو نکنیم.

نه اون بهتره چون به اولدوز نزدیکتره!!!
و در مورد کامنتت به نظر من به خاطر همینه که ما داریم مثل موتورهای دربو داغون ریپ میزنیم و از پیشرفت خبری نیست!
یادمه توی فیلمای سامورایی وقتی یکی اشتباه میکرد میومد میگفت من اشتباه کردم و باید تنبیه بشم و ما هم کلی مسخره میکردیم این حرکتها رو و............ ای رشته سر دراز دارد.

[ بدون نام ] یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:53

سلام مطمئن هستم که به درد هم می خوریم به وبللاگم سر بزن چون عقایدم باهاتون می خوره مخلص عقاید شریعتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد