آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

بیش فعال

گاهی اوقات دور و برت آدمایی رو میبینی که نمیدونی براشون ارزش قائل بشی یا مسخره شون کنی! نه اینکه مسخره کنی! اینکه برای کارهاش و رفتارش نتونی ارزش گذاری کنی! اینکه ندونی کارش خوبه یا بد! اینکه ندونی تو هم دلت میخواد اینجوری باشی یا نه! آدمای بیش فعال! آدمایی که همه کار میکنن و تقریبا هیچ کاری نمیکنن! کسایی که اونقدر بیکارن که همیشه خوابن و اونقدر سرشون شلوغه که وقت نمیکنن بخوابن و موقعی که خوابشون میاد حتی اگه خونه شون دو خیابون بالاتر باشه خونه نمیرن و همونجا بغل خیابون پارک میکنن و میخوابن!

من نمیدونم با اینجور آدما چطور رفتار کنم و نمیدونم که آیا دلم براشون میسوزه یا بهشون حسودی میکنم!

یاد گرگ بیابان هرمان هسه افتادم که گرگ بیابان با وجود نفرت از زندگی بورژوازی ازش جدا نمیشد و تقریبا بهش غبطه هم میخورد!

پی نوشت:اسم گرگ بیابان که اومد یادم افتاد که این کتاب هم جزو پروژه های نیمه تموممه مثل سه کتاب دیگه ای که نیمه کاره رهاشون کردم! چقدررررر تنبل شدم ای روزا!!! 

نظرات 3 + ارسال نظر
دامون سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 21:23 http://www.damun.blogsky.com

اصلاح شد مهندس

ذهن چسبناک چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 00:13 http://www.sticky-mind.blogfa.com

البته من ترجیح می دم هیچ نظر و حسی نسبت بهشون نداشته باشم
و رفتارم خلاصه بشه تو همون محدوده ی ارتباطی که باهاشون دارم
هر کی هر جوری دوست داره باشه . منم همون جوری که دوست دارم
و ما با هم رابطه برقرار می کنیم همونجوری که هستیم
گمونم دیگران و همونطوری که هستن بپذیریم راحت تر باشه..
شاید زمان لازمه تا به این برسی و درونیش کنی واسه خودت
.
گمونم وقتشه از اون روپوش سفید خوشگلا تنت کنم
هه هه

دامون جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:14

تایماز عزیز
و نازنین جان اگر این متن رو میخونی
کلوپ کتابخوانی رو خیلی بدجوری رها کردید. من توی این مدت چند ماهه سعی کردم اونجا رو سرپا نگه دارم. اونم تنهای تنها. در حالی که با ارسال هر پست جدید انتظار داشتم دوستان سرشوق بیان و کمک کنند که متاسفانه اینطوری نشد.
به هر حال همینجا از شما دو تا و کژال که متاسفانه من خوب نمیشناسمشون و بقیه دوستان که نازنین جان شما حتما میتونید بهشون خبر بدین خواهش میکنم بیایید دوباره کلوپ رو فعال کنیم اما اگر علاقه ای به این کار ندارید از نازنین عزیزم خواهش میکنم این وبلاگ رو از حالت اشتراکی دربیاره تا من خودم مسئولیتش رو به عهده بگیرم. در صورتی که همه راضی باشن البته. منتظر جوابتون هستم.
در ضمن کلوپ آپدیته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد