آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

...

امشب از آن شب هاست که یا اولدوز می ترکد یا عروسک هایش ...

نظرات 3 + ارسال نظر
تایماز یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 00:52

امشب چه شبیست؟
مگه شب عملیاته که چیزی یا کسی بترکه
حالا گیریم اومد و عملیات شد! خدا نکنه اولدوز بترکه ایشالا اونایی که قصد اولدوز یا عروسکهاشو کردن بترکن
ایشالا اونایی بترکن که باعث میشن دوتا چشم خوشگل به دلیلی غیر از شادی برق بزنن

کوروموزوم نا معلوم دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:16 http://xxxy.blogsky.com

این اشاره قشنگ و ظریفو به داستان عروسک سنگ صبور خیلی دوست داشتم...
داستانی که مامانم هیچ وقت واسه ی برادرام تعریف نمیکرد میگفت این مخصوص دخترمه....

ذهن چسبناک دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 23:10

یه وقتایی می ترکیم دیگه .. خاصیتمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد