آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

شور شیرین ...

تمامی لذت ها انگار از دور لذتند

وقتی به آنها نمیرسی؛ و یا وقتی از آنها گذشته ای؛

حتی تمام نفرتها توخالی اند

              و تو آن خط ساده ای که عشق و نفرت را مرزبندی کرده است، ندیده ای؟؟

              آنقدر نازک است که با چشم غیر مسلح نا دیدنی

              و آنقدر ناپایدار که در تلالوی نوری محو میشود؛

              شاید برای همین خیلی وقتها که بیزار بوده ای، عشق ورزیده ای!

و چگونه باور نمی کنی

               که رکیک ترین کلمه ها، صادقانه ترین آنها بوده است...

.

پ.ن.1. نو رفرنس.

پ.ن.2. به شدت دلمان هوس دیوانگی کرده؛ از همانها که خیلی وقت است نکرده ... وقتش را نداریم ... حوصله دلمان هم همچین بدجور سر رفته ... همچین یک چیزهایی بدجور سنگینی میکند درونمان ... دلمان یک دل سیر غر زدن میخواهد. 

نظرات 4 + ارسال نظر
hossein یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 19:36 http://efs.pib.ir


سلام دوست خوبم؟

وبلاگت خیلی قشنگه داری
ولی واست ارزوی موفقیت میکنم
و میدونم که موفق میشی
دوست داروم

از راه دور می بوسمت
اگه از وب ماخوشت اومد رو تبلیغ های ما هم کلیک کن تا کمکی برای ما باشه

بچه پر رو غلط میکنی میبوسی! مگه در امامزاده س!

ذهن چسبناک یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 19:53

حیف نیست ؟ با وجود این همه دوستای خوب ( نشون به نشون کامنت قبی)
تازه از راه دور داره می بوستت !
این همه دوستای خوب خوب داری .. حالا درسته به درد نخور ترینش همین پسره تایمازه
ولی حداقل باید به درد غرغر های تو بخوره یا نه

من......هیچ سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:45

دقیقا!!!!!!

تایماز پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:10

دو روز نبودم چقدر پررو شدن بعضیا
حال همه تونو میگیرم اساس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد