آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

زنان (۱): جایگاه واقعی

*

چند وقتی بود که چشمهام رو بسته بودم روی تمام اجحافهای نهان و آشکاری که در حق زنان این سرزمین میشه ؛ که هر روز و هر روز نمود بیشتری پیدا میکنه؛ میخواستم خوشبین تر باشم؛ اما دو موردی که همزمان در روزنامه دولتی ایران یعنی اطلاعات امروز سه شنبه 23 مهر 1387 با شماره 24312 چاپ شده، باعث شد متنی رو که برای امروز میخواستم بذارم با این مطلب عوض کنم.

پیشتر جایی و همین جا شاید نوشته بودم اون سالی که نام مرکز مشارکت زنان رو به مرکز امور زنان و خانواده تغییر دادن، وقتی به نام صیانت از خانواده تمام ماموریت های خارج از شهر خانمها و اضافه کاری اونها بعد از ساعت شش بعد از ظهر رو ملغی اعلام کردند و موارد بسیار زیادی که اگر بخواهیم حتی سیاهه ای از اون تهیه کنیم طوماری میشه، به این فکر کردیم که تا کی میخوان ما رو به نام دفاع از کیان خانواده محبوس کنن؟ کی قراره فرد بودن ما، انسان بودن ما رو ورای جنسیتمون ببینن؟  

جای بسی خوشوقتی هست که خیل عظیمی از زنان و مردان این سرزمین به درجه ای از شعور و فهم رسیدن که نوشتن و گفتن مقاله و فتوا و سخنرانی نخواد تاثیر عمیقی بذاره، ولی باید باور کرد که تمام اینها کار فرهنگی هست که آینده این مرز و بوم رو سیاه تر نشون میده ... اگر بحث، بحث صیانت از کانون خانواده است قطعا راهش این نیست؛ خانواده و روابطش در چارچوب قانون و نوشته جای نمیگیره؛ اگر میشد با استناد به اینها کانون خانواده رو گرمتر کرد، روز به روز شاهد اضمحلال بیشتر خانواده و طلاقهای عاطفی که هر روز بیش از روز پیش روی میده، نبودیم.

کوتاه سخن: تا کی به قراره با عناوین واهی و نگاه جنسیتی، انسانیت رو نقض کنیم؟؟؟!!!!

 

 

فقط یادش رفته بگه بهتر از وزارت و وکالت و خانه داری و ...، تمکین و عدم نشوز در برابر صاحبانشون که همانا شوهرانشون هستن، هست تا خدای نکرده شوهر (و نه همسر) به خاطر غفلت خانوم (و باز نه همسر) مجبور به تجدید فراش که همانا از حقوق مسلم مردانگی هست، نشه (که در هر حالتی اگرم بشه حرجی نیست، چرا که این حق مذکر بودنه).  

 

 

وقتی حتی در کتابهای درسی ابتدایی بیان شده پدر کارهای خارج از خانه و مادر کارهای داخل خانه و گاها مشاغل بیرون از خانه را انجام می دهند، بر نویسنده زن این گفتار هم حرجی نیست اگر خستگی های روحی و جسمی ناشی از کار بیرون رو بانضمام وظایف خانه داری و امور منزل به عنوان مسائل مطروحه برای زنان بیاره. *

نظرات 2 + ارسال نظر
تایماز جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 16:40

زیاد به این جور چیزا گیر نده عزیزم! هر چیزی ی ه دوره ای داره و دوره این حرفا هم تموم شده و فقط بعضی ها زور زیادی میزنن
به مننه و کرمه زنان در امر اشتغال نیز همانند امر ازدواج و سایر قضایا عرصه رو برای مردان روز به روز تنگتر میکنند. درسته که ۹۹ درصدتون جزو طبقه مورچه های کارگر هستین و زیر دست مردا کار میکنین :دی :دی
اما به هر حال روز به روز دارین بیشتر و بیشتر میشین
در مورد حجاب هم که قربونش برم فقط یه اسمی ازش باقی مونده! تو رو خدا ببین به کجا ها رسیدیم!
یه زمانی هر کسی هر جوری که دلش میخواس لباس میپوشید و هیچکس با هیچکس کاری نداشت!
اما از وقتی که گیر دادنها شروع شده وضع پوشش هم به کلی به هم ریخته!
الان بعضی وقتها آدم لباسهایی رو میبینه که واقعا نمیدونه بهشون چی بگه! آدم لخت باشه اینقدر نگاهش نمیکنن که با اون لباسها نگاه میکنن!
ما ملت افراط و تفریطیم آقا مهدی هم بیاد درست بشو نیستیم که نیستیم

اتفاقا منم میگم دوره این حرفا سر اومده... در مورد تنگتر شدن عرصه بر آقایون در امر ازدواج بنده تجربه ای ندارم حالا لابد شما میدونی دیگه؛ ولی در زمینه اشتغال نه عرصه رو تنگ نکردن؛ به دور و بر خودت نگاه کن؛ اگه یه خانوم باشه در حد و اندازه های کاری تو، به کدومتون بیشتر اجازه ابراز وجود داده میشه؟؟ استخدامای شرکت نفت و ببین. به یمن ریاست جمهوری رییس جمهور ارجمند پذیرش تو رشته های ما همش شده : مذکر.
درسته 99 در صدمون مورچه کارگریم، ولی یادت باشه در رده های مدیریتی شما که اشتباه میکنین جایز الخطایین؛ ما که اشتباه میکنیم چون خانومیم اشتباه کردیم؛ ولی این باعث نمیشه که ما از زیر بار مسئولیت فرار کنیم. من همین جا قول میدم یه روزی سرکارگر میشم حالا ببین (:دییییی)
تایماز جان به خودمون رجوع کنیم. خیلی وقتا پوششت هیچ جور خاصی نیست، یک ذره آرایشم نداری؛ ولی جوری با نگاه خورده میشی که حالت از همه چی بهم میخوره ... یارو داره با یه خانوم کنار دستش را میره خجالتم نمیکشه که لااقل احترام خانومی رو که پیششه نگه داره همچین قورتت میده با نگاه که دوست داری برگردی هرچی فحش چارواداری بلدی بهش بگی... عزیز جان این عادت شده، نگاها هرزه شده؛ من از تو میپرسم چرا به جای این که بگی خانم باید درست لباس بپوشه نمیگی آقا تو نگاهتو درست کن. ببین من اگه نمی شناختمت و عقایدتو نمی دونستم با این جملاتت محکومت میکردم به نگاه جنسیتی و حتی میل شووینیستی.
به هر حال بحث من اینجا سر نگاه کاملا جنسیتی، حتی جنسی و نه انسانی به زنه. نگاهی که یک زن رو به رسمیت نمی شناسه.

من.....هیچ چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 18:09

الدوز جان خود ما هم بی تقصیر نیستیم.
خود ماهایی که خیلی جاها حقمونو دو دستی تقدیم جنس مقابل کردیم چون اینطور بار اومدیم.
چون خیال میکنیم ضعیفتریم و هی یادمون میره که تو دنیای امروز دیگه کمتر کاری هست که زور بازو بخواد و.................
حرف زیاده.بیخیال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد