آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

وقایع نویسی

1) 3 تا 6 نوامبر نمایشگاه نفت و گاز در ابوظبی برگذار شد و من و یکی از دوستان از طرف شرکت رفتیم به این نمایشگاه و چون بنده تا حدود زیادی ندید بدید بودم و تا حالا مسافرت خارج نرفته بودم برنامه رو به خرج خودمون از 4 روز به هفت روز ارتقا دادیم و باید بگم جای همه دوستان خالی بود و به غیر از نمایشگاه سایر قسمتهای مسافرتمون واقعاً آموزنده و خاطره انگیز بود. مسافرتمون 2 تا 9 نوامبر بود.

2) من فکر نمیکنم تا آخر عمرم بتونم رکورد کار کردن برای دیگران رو در یک مقطع زمانی از 20 ماهی که در اولین کارم زدم افزایش بدم! بالاخره چوب خط حضورم توی این شرکت هم تموم شد و من قاچاقی و بدون اطلاع سردمداران شرکت فعلی عازم شیراز شدم برای کسب تجربه ای دیگر و از اوایل دیماه شیرازی شدم! البته فکر نمیکنم اینجا هم زیاد کار کنم و امیدوارم بعد از این تجربه بتونم به یه ثبات برسونم خودم رو و البته برای خودم کار کنم!

3) اینجا که هستیم یه خونه مجردی داریم با انسانهایی در رنگها و طعمهای متفاوت! از الکلی و تریاکی بگیر تا بچه سوسول و پاستوریزه ای مثل من که سعی میکنه با گنده گویی کاری کنه که فکر نکنن خیلی پاستوریزه و هموژنیزه هست!

4) این اولین تاسوعا و عاشورایی هس که من دور از کاشانه و خانه هستم! با وجودی که در جاهای مختلفی کار کردم ولی مقاطع کاریم اونقدر بلند نبودن که به تاسوعا و عاشورا برسن. روز عاشورا اونقدر به همسایه روبرویی خونه مون که هیئت داشتن گفتم خدا قبول کنه که بالاخره به منم ناهار داد! آخه همه جا بسته بود و من تنها توی خونه هیچی واسه خور دن نداشتم.

5) ما توی خونه پدری ماهواره نداریم به دو دلیل:

اول اینکه پدرم خیلی مذهبی تشریف دارن و دوم اینکه من و اخوی مربوطه حال و حوصله تلویزیون نگاه کردن و البته علاقه آنچنانی هم نداریم که خودمون برای خودمون ماهواره دست و پا کنیم!

این مدتی که اینجا هستم فرصت مناسبی بود تا یه نگاهی به برنامه های ماهواره بندازم و سبک و سنگین کنم برنامه هاشو!

غیر از فیلمای جالبی که توی بعضی کانالها دیدم و غیر از چند بخش خبری وی او ای، اصلا چیز دندون گیری تا حالا پیدا نکردم! البته در اینکه کلا سرگرم کننده و وقت کش هستن هیچ جای شک و تردیدی نیست!

نتیجه بررسیهای من:

1)  آهنگهای کانالهای فارسی واقعا سخیف و جلف هستن و غیر از چند تا خواننده که کلام و موسیقی جدی دارن 95 درصد به شکل ویران کننده ای مسخره و ناامید کننده هستن!

2)  برنامه های سیاسی اینجا هم مثل تلویزیون دولتی خودمون تهوع برانگیز و مسخره هستن! هر دو فت و فراوون دروغ دارن منتها خارجیها جلف تر و سبک تر هم هستن! البته بعضی ازبخشهای صدای آمریکا خوبه! ( از نوری زاده نمیگم چون ازش خوشم نیومد)

3)  الان داشتم به گفتگوی زن امروز با ابراهیم نبوی گوش میدادم! مخ نبوی هم در بلاد خارج پکیده. ستون پنجم و چهارم روزنامه های جامعه و توس و نشاط کجا و این جفنگهایی که الان میگه کجا! اصولا وقتی انسان از چارچوب ادب خارج بشه طنز تبدیل به هجو و هزل میشه. این هم الان داشت میگفت آدم میتونه به بوش کفش بندازه اما به احمدی نژاد نمیشه! چون احمدی نژاد گاز میگیره.

4)     شبکه های آر تی ال و زد دی اف آلمان خیلی خوبن

5)    

و چند تا نکته جزئی که از دیدن شبکه های مختلف برداشت کردم 

- ایرانیها چه مقیم و چه غیر مقیم فقط سه تا درد دارن:

1) از کچلی رنج میبرن. چون 35 درصد تبلیغات تمامی شبکه ها به ترمیم مو اختصاص داره. وسط یه سریال 40 دقیقه ای 3 بار تبلیغات پخش میشه که حداقل 10 دقیقه طول میکشه و در این 10 دقیقه هر تبلیغی 3 تا چهار بار تکرار میشه!

2) از اعتیاد رنج میبرن. و حجم تبلیغات به قدری هس که آدم فکر میکنه همه ایرانیها معتاد هستن! 40 درصد تبلیغات رو داروهای ضد اعتیاد تشکیل میدن.

3) همه در آرزوی خریدن خونه در دوبی و عجمان یا قبرس اروپایی هستن! کل تبلیغات در این سه تا خلاصه میشه

من وقتی تبلیغات ایران رو با تبلیغات ترکیه مقایسه میکنم میبینم حتی ایرانیهای آمریکا با داشتن امکانات اونجا چند صد قدم بزرگ با همین بیخ گوشمون فاصله دارن

- عربها کلی سکس کلوب دارن که عکسهای لختی پورن استارها رو به نمایش میذارن و البته تبلیغات فراوان در خصوص افزایش قد و بالای معامله شون! ماشالله به اینهمه همیت! احتمالا از وقتی جوونهای عرب دشداشه پوشی رو کنار گذاشن، به دلیل زندانی شدن دستگاهشون در شلوارهای جین، رشد دستگاهشون کمتر شده و این قضیه باباهاشون و یا شاید دخترهاشون رو نگران کرده!

- ایتالیاییها علی رغم اینکه در آزادی کامل به سر میبرن اما عقده صحبت تلفنی با جنده های شهرشون رو دارن.

اگه چیزای خوب رو ندیدم احتمالا به این خاطر هس که مخ من فقط همینها رو میتونه حلاجی کنه و یا شاید هنوز از بین 1200 کانال مسیر اروپا همه شو نتونستم ببینم! یا شاید چون شبکه های کارتی رو نمیتونم باز کنم.

اگه توی مسیر هات برد برنامه خوبی سراغ دارین بگین تا حرفامو پس بگیرم.

نظرات 1 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 20:58 http://xxxy.blogsky.com

سوغاتی سوغاتی
خیلی با حال بود این که اینقدر گفتی تا بهت نذری دادن.
معتاد نشی پسر؟
شباهنگ وی او ای رو ببین من هر شب میبینم.برنامه هایی که با مسعود بهنود داره هم خیلی خوبه.
من به شخصه ام بی سی پرشیا رو که فیلم با زیر نویس فارسی میدرو دوست دارم زیاد سانسور نمیکنه اما یکم میکنه چون به هر حال عربیه کانالش.
کلا برنامه های ام بی سی خیلی خوبه ام بی سی ۴ یه برنامه داره moments of true که یه دستگاه دروغ سنج به یکی وصل میکنن بعد هر سوالی دلشون میخواد میپرسن مثلا جلوی زن یا شوهر یارو اون شخصم هر چی درست تر جواب بده پول بهش میدن اما پته ی همه چی رو آب ریخته میشه.دعوام شده چند بار.
all music/4 fun/viva polska/rtl102.5/اینا هم آهنگ خارجی نشون میدن و کانال های مورد علاقه ی منن.mtv arabia برنامه های جالبی داره آهنگم نشون میده.
دیگهههه بازم اگه به نظرم رسید میام میگم تایماز تورو به اون خدایی که میپرستی برو تو بخش تنظیمات بخش نظر دهی سیستم آنتی فلودینگ رو غیر فعال کن بشه چند تا نظر گذاشت.
این واژه هایی رو که تو وبلاگت مینویسی رو جدا بنویس تا فیلتر نشی مثل س ک س.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد