آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

۶ بهمن ۱۳۸۶

*

۶ بهمن ۱۳۸۶ 

مهر و درد هم خانه اند

                   مهر و درد از یک ریشه اند

مرا از کسی که مهری به دل نیست چگونه دردی باشد؟ 

.  

.......................................................... 

. 

بینهایت سردرگمم... شاد نیستم ولی احساس دلتنگی هم نمیکنم... فقط باز هم دست و دلم میلرزد از بعضی تفکرات ناخواسته ناشاد بی سامان بدون رفرنس... از حسهای نشتر مانند... کاشکی... کاشکی مطمئن بودم از صحت یا عدم صحتش ... در هر دو حالت زیباتر بود حالم...

 

پ.ن. روزی که اون بالایی رو مینوشتم مطمئن بودم روزی دیگر کسی که برایش مینوشتم آنرا خواهد خواند... گاهی چه کورکورانه اطمینان میورزیم...

نظرات 1 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:34 http://xxxy.blogsky.com

مهر و درد خیلی خیلی قشنگ بود خیلی دوستش داشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد