آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

چه خبر از کجا

اینجامون خیلی سوت و کور شده!  نمیدون چرا حوصله نوشتن ندارم! حتی برای خودم 

علیرغم همه شعارهایی که گفته میشه که من برای خودم مینویسم؛ ولی وب بی نظر دهنده به هیچ دردی هم نمیخوره و یه جور دفتر خاطراته! 

تقریبا همه دوستان متواری شدن عین خودم! 

حوصله دوستیابی هم نداریم! وقتش رو هم نداریم! کماکان در بلاد غربت هستیم! 

چرت و پرت مینویسیم 

ولی به زودی چند مطلب جدی خواهیم نوشت! ای اجنه سرگردان در وبلاگ!!! منتظر باشید

نظرات 3 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:53

آقا ما میخونیمتون اما انصاف داشته باش تو سالی یه بارم اپ نمیکنی

وای دختر! تو هنوز زنده ای؟ چرا نظردهی رو از وبلاگت حذف کردی؟ البته من آخرین باری که اومده بودم اینطوری بود الان میرم چک میکنم!
از آتی چه خبر؟ زنده س؟ دلم براتون تنگ شده بود
ممنون که سر زدی

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 22:26

هه فک کردی!
نخیر من جزو همون اجنه ی سرگردون تو وبلاگتم حاج آقا
آتنام خوبه زندست ولی فکر نکنم از اجنه ی وبلاگت باشه

* سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 23:56

نه بدون نظر گذار به درد نمیخوره... با داشتن آشنا هم به درد نمیخوره... کلا کار آدمای بیکاره نه کسایی مثل تو با ۱۰۰٪ کار فکری :دی در ضمن حسشو میخواد همیشه نوشتنآدم نمیاد
اجنه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد