آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

تابستونه ۲

شهریور هم اومد با ماه رمضون! چه شهریور بدی که با ماه رمضون اومد. اصولا رمضون اگر هم چیز خوبی باشه به درد زمستونا میخوره! توروخدا ظلم نیست بهترین ماه سال رو مجبور باشی تو خونه بشینی ومسافرت نتونی بری و تازه افطار هم موقعی باشه که بعد افطارش بیرون رفتن حال نده؟؟ 

آقا رمضون حسابی شهریورو خرابش کرده. بنده کماکان علاف و بیکار هستم و نمیدونم این کار لعنتی کی میخواد شروع بشه. اگه ماه رمضون نبود این بیکاری میچسبید اما دیگه کم کم دارم خسته میشم. تنها چیزی که بیکاری رو از یاد میبره حضور گرم و دلنشین اولدوز خانومه. 

این شکلکها گل ندارن تا تقدیمتون کنیم اولدوز خانوم. 

امروز خیلی به من خوش گذشت دختر!!!

نظرات 8 + ارسال نظر
فریده سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:01 http://bandarlengeh.blogsky.com

اتفاقا این ماه اونقد کار هست که بخوای انجام بدی که حسابی از بیکاری میای بیرون
بشین ببین کی هستی برای چی اومدی به این دنیای پر از لجن، اصلا ببین میتونی خودت رو بشناسی و ...
اینا همه کارایی هستن که میشه انجام داد و تازه اونقد وقتت پر میشه که دیگه وقت سر خاروندن هم پیدا نمی کنی

میشه شما چندتا روش عملی نشونمون بدین تا من با این ذهن الکنم بفهمم که چجوری باید فکر کنم تا بفهمم که کی هستم و برای چی به این دنیای به اصطلاح لجن اومدم!!!!
به نظرم شما زیادی پا منبر میشینی

کوروموزوم نا معلوم سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:40 http://xxxy.blogsky.com

آره ماه رمضون حسابی آدمو خونه نشین میکنه.
هر چقدر استخرارو تا صبح بکنن سینماهارو تا ۲ مگه دیگه آدم جون داره بره بیرون؟
اون یه آهنگ مالی آرسنیومه که یه خواننده ی رومانیایی هستش قبلا هم تو گروه اوزون بود.

* پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 23:52

۱- اون پستو حذفش کردم... حوصله اصلاح نداشتم. تو هم که جواباتو گرفته بودی

۲-در مورد رمضون که خوب.............

۳- حضور گرم و دلنشین منو یاد اخبار میندازه :دی .... حضور گرم و پرشور مردم در ملاقات با الف.نون :دی :دی بلانسبت البته :دی

۴- مرسی گلتون رسید

۵- من اصلا یادم نمیاد :دی

ببین خانوم اینجا مهدکودک نیس کهیه روز بنویسی یه روز پاره کنی و خط بزنی و بگی حوصله اصلاح نداشتم.
کی گفته من جوابامو گرفتم تو که کاملا منو پیچوندی!!!!

* جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 17:10

وای وای... داد اونم در ملاء عام... مهدور الدم شدی تایماز
کی پیچوندمت پسر؟؟؟ من که گفتم چی به چی بود... بعدشم میشه که یه روز بنویسم. یه روز پاک کنم. یهروز دیگه اصلاح کنم. بعدترشم اگه مهد کودک نیست اینجا چیکار میکنی ؟؟؟:دی :دی :دی

ببین دیگه نداشتیماااا! مگه یادت رفته؟ من مربی مهدکودک هستم دیگه مربی شما :دی

* شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 22:59

آّهااااااااا
پس خودت میگی مربی مهد کودکی. یعنی مربی من... پس اینجا مهد کودکه و دقیقا رفر به پاسخ کامنت <ببین خانوم اینجا مهدکودک نیس کهیه روز بنویسی یه روز پاره کنی و خط بزنی و بگی حوصله اصلاح نداشتم.> من همه این کارا رو میتونم بکنم :دی
ببین خوب خودت خودتو محکوم میکنی دیگه :دی

ای خدا ما که نفهمستیم چطور با شما صحبت کنیم که یه جایی مچمونو نگیری! یعنی این ضریب هوشی تو منو کشته به خدا. فکر کنم امروز و دیروز جزو اون دو روزی بودن که مخت خوب کار میکنه!!! :دی

سیاوش یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 17:53 http://hypericology.blogsky.com

سلام تایماز جان .. راستش باید تموم میشد ولی از ۱ شهریور رفتم تو ۳ ماه اضافه خدمت که جداْ شکنجه ست دیگه ! نبخشیدن دیگه ! :(
بعدش گفتی شیراز ؟ کی ؟ من ؟ چرا اینطور فکر کردی ؟ نه نرفتم !!

من او یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 21:31 http://futile-life.persianblog.ir/

این قوم که خویش را مسلمان دانند
پیوسته به دوزخم فرا می خوانند
ای رحمت محض!در شگفتم که چرا
عمری ست ما را ز تو می ترسانند!


به نظر من هرکس هر اعتقادی که داره و نداره به خودش مربوطه
و وجود اعتقاد یا حتی عدمش نباید واسه بقیه محدودیت ایجاد کنه!
واین چیزی که ما همیشه داریم می بینیم محدودیته!
اونم یه طرفه!!
به نظر من نه تنها باید آب سرد کن ها باز باشه بلکه باید
رستوران ها همراه با غذای گرم آماده ی پذیرایی از
افرادی که به هر دلیلی نتونستن روزه بگیرن باشه!
چرا؟؟
چون هم این جوری محدودیت یه طرفه نداریم
هم روزه داران عزیز بیشتر ثواب می برن!
اینکه بوی غذا ها باشه و همه چیز روال سابق
و بقیه ثواب ببرن از این همه تحمل!
مگه نمی خواهیم حس یه آدم مسکین گرسنه
رو تو این ۱ماه تجربه کنیم؟؟
مگه جلوی افرادی که سال تا سال گشنن
غذا خوردن بقیه و رستورانای رنگارنگ همراه
با بوهای مختلف رو نمی بینن؟؟
ما حتی فلسفه ی کاری رو هم که
می کنیم نمی دونیم!!
متاسفم!

* چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:29

من حسابی بیحوصله و کلافه ام تایماز );

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد