آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آخرین تانگو

ممنون از نازنین عزیز بابت یادآوری سایتهای زیرنویس. فیلم رو صحنه به صحنه و دیالوگ به دیالوگ دیدم... فیلمی بی پروا... تنهایی و عدم وجود یک پایگاه محکم در زندگی... ارزش اینهمه زحمت رو داشت... و ممنون از تایماز عزیزم بخاطر شب بیداریاش. دلم میخواست نظرمو بگم ولی نوشتن مطلب جدی م نمیاد. خلاصه ای از چندین نقد رو در ادامه مطلب میارم که البته منبعش یادم نیست کی و کجاست. 

*

 آخرین تانگو در پاریس

"این فیلم در مورد تنهایی نسل هاست و نگاه بسیار تلخی به روابط بشری دارد این فیلم در مورد دو انسان است که هر دو مورد بی مهری واقع شده اند یکی از طرف زن سابق که به او خیانت کرده و یکی از طرف کارگردان جوانی که در عشق به دختر مردد است و او را به عنوان بازیچه ای می پندارد .این دو بطور اتفاقی در یک خانه که به لطف فیلمبرداری خوب فیلم بسیار سرد و دلگیر در آمده با هم برخورد می کنند ولی با دو دید متفاوت دختر به عنوان پناه که پس از مدتی علاقه مند به مرد می شود ولی مرد بدبین در صددانتقام از نوع جنس زن می باشد.در پایان فیلم نظر های این دو مرد و زن در جهت عکس حرکت می کند مرد عاشق می شود و زن به علت اینکه فکر می کند از او سوء استفاده شده در صدد ترک مرد بر می آید که پایانی تراژیک رقم می زند.

در فیلم آخرین تانگو در پاریس٬ از همان ابتدا و با شکل گیری اولین رابطه بین دختر جوان (ماریا شرایدن) و مرد میانسال (مارلون براندو) متوجه موقعیت آن ها می شویم و این که در دنیایی قرار گرفته ایم که در آن هویت بی معنی بوده است. این دنیا جایی نیست جز همان آپارتمانی که دختر جوان در ابتدا به سراغ اجاره آن می رود. در طول فیلم مشاهده می کنیم که اگر چه در داخل آن خانه همه قوانین متعلق به مرد میانسال است و او کسی است که قبلا در آن جا بوده٬ ولی در خارج از آن خانه٬ زندگی چه برای مرد میانسال و چه برای دختر جوان بصورت عادی پی گرفته می شود. تکرار همان چیزی است که در زندگی روزمره مشاهده می کنیم و شاید تجربه های غم انگیزی چون خود کشی همسر مرد میانسال و یا تجربه های شیرینی چون پیشنهاد ازدواج از طرف نامزد دختر جوان به او این تکرار را بر هم بزند اما پس از مدتی٬ زندگی چیزی جز همان تکرار نیست٬ پس می توان فرار از این تکرار در زندگی روزمره و عادی مانند همه مردم دیگر را٬ دلیل وابستگی مرد میانسال و دختر جوان و زندگی چند روزه آن دو در آن آپارتمان دانست. 

برتولوچی در آخرین تانگو در پاریس ما را به دنیایی کوچک٬ محدود و بین دو نفر می برد که در آن شخصیت هیچ نقشی ندارد و هویت و انسان بودن هیچ جایگاهی ندارند. هر دو فرد تا اواخر فیلم به این شرایط راضی هستند. دختر جوان ابتدا تصور می کند که انتخاب مرد میانسال به عنوان همسر خود با وجود اختلاف سنی زیاد می تواند گزینه مناسبی برای ادامه زندگی او باشد اما به محض خارج شدن از آن دنیا و قرار گرفتن در میدان زندگی روزمره و آشنا شدن با هویت و شخصیت مرد٬ پی به اشتباه بودن تصمیم خود می برد. دختر جوان ابتدا تصوری موقتی از دنیای بدون هویت و نام مرد میانسال دارد و موقتی بودن آن باعث جذب شدن او به آن می شود و حتی زمانی که مرد میانسال را برای ادامه زندگی انتخاب می کند تنها تصوری موقتی از آن زندگی دارد٬ اما به محض قرار گرفتن در میان سایر مردم پی به جدی بودن مساله زندگی طولانی مدت می برد و حتی مرد میانسال نیز در انتخاب همسر٬ خودش را خارج از آن دنیای موقتی می بیند و شروع به صحبت از چیز هایی می کند که به هویت او اشاره دارد و در دنیای آپارتمان٬ صحبت از آن ها ممنوع بوده است.  در این فیلم در ابتدا تصوری ایجاد می کند که عشق میان مرد میانسال و دختر جوان تنها به خاطر نزدیکی بین آن ها بوجود آمده است اما این موضوع تنها موقتی است و اگر کمی باز تر و عمومی تر بنگریم٬ همان گونه که در پایان فیلم نشان داده می شود٬ می بینیم که آن عشق موقتی بوده و اصل عشق به شناخت دو طرف از هم و شخصیت آن ها و در کنار آن نزدیکی بوده است و زمانی که این شناخت ایجاد می شود٬ دیگر آن عشق موقتی ناشی از ارتباط جنسی٬ بی اثر و ضعیف جلوه می کند.

در واقع دختر جوان سعی می کند که چند روز آشنایی با مرد میانسال را همچون خوابی برای خود در نظر بگیرد که پس از بیدار شدن از این خواب آن را فراموش کند و بصورت عادی زندگی کند."

نظرات 2 + ارسال نظر
تایماز چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:07

یادت باشه که حتما نظر خودتم در قالب کامنت همینجا بنویسی. ممنون به خاطر راهنمایی در مورد اضافه کردن زیرنویس. زیر نویس فارسیش کامل نبود و باید یه کارایی روش بشه تا تبدیل به فارسی بشه. اگه حوصله داشتم در موردش تحقیق میکنم.من تا نصف فیلمو دیدم و بقیه شم میخوام برم ببینم. نظرمو هم در موردش میگم. باید زیرنویس dreamers رو هم دانلود کنم چون از اونم چیزی نفهمیدم.
کاری که من کردم اصلا و اصلا قابل شما رو نداشته اولدوز خانوم

ذهن چسبناک شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 18:40

سلام الدوز جان
چطوری
.
تایماز تو هم حتما خوبی دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد