آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

پاییزی

فکر کنم تا من این پست رو تموم کنم تابستون تموم شده و ما قدم به پاییز گذاشتیم. پاییز 88! پاییزی که یه روزی خواهد داشت به این شکل:88/8/8

11 سال پیش هم یه روزی داشتیم به شکل 77/7/7  اون موقع یادم نمیاد چه اتفاقی افتاد. روز خاص و رمانتیکی نبود.اولین روزای ورود به دانشگاهم بود فقط! من دانشگاه رو با درد شروع کردم؛ چون قبول نشدن از یه رشته فنی از دانشگاه ملی برام یه شک بزرگ و غیرقابل باور بود. برای همین با اکراه تمام تحصیل در دانشگاه آزاد رو شروع کردم و هیچ وقت هم این اکراه از بین نرفت که نرفت!

اون روزا یه برنامه ای به اسم نیم رخ از سیمای نوجوان پخش میشد که من هیچ وقت نفهمیدم چرا بعضیها اینقدر دوستش داشتن؟! اصولا قر و فر و کره خر بازی ( قودوخلانماق) مجریهای جوون صدا و سیما از این برنامه شروع شد و هنوز هم ادامه داره! این بزرگترین تفاوت اون برنامه با برنامه های ماقبلش بود. یه صمیمیت تصنعی و البته یه دکور متفاوت و قشنگ! و یه شخصیت مسخره به اسم فف(روی هر دو ف فتحه بذارین) که مجری بینمکش الان برنامه های رانندگان مواظب باشید و اینجور مزخرفات( فکر کنم اسم برنامه سفره!!) با نیروی انتظامی اجرا میکنه که از شبکه سه پخش میشه یا میشد؟؟ و خبر مرگشون هم 77/7/7 روز پایان سری اول برنامه نیم رخ بود که از سه ماه قبلش هی میگفت:هپت هپت هپتاد و هپت!!!! من اونروز کلی گریه کردم احتمالا برای تموم شدن اون برنامه! مجریش اصلیش کی بود خدا؟ الان شاعر شده و فیلم هم بازی میکنه! اسمش یادم نیس! از اونایی بود که راه پیشرفت رو خوب بلد بود! (بعدش یادم افتاد:امیر حسین مدرس)

از کجا به کجا رسیدم. هدفم این بود که بگم دلم مثل آسمون پاییز گرفته س و مثل پاییز غمگین هستم همین الان! و نمیدونم چرا!!! به قول شاعر هوای حوصله ابریست! امروز بدجوری دلم میخواس با یکی دعوا کنم و تا نیم ساعت پیش هم بدجوری دلم میخواس گریه کنم!

و متاسفانه هیچ کدوم از موارد دلبخواهیمان میسر نشد.

همین!!

نظرات 1 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 00:44 http://xxxy.blogsky.com

نیم رخ واییی چقدر بدم میومد از اون برنامه همیشه مزاحم کارتون دیدنام میشد فکر کنم راهنمایی یا دبستان بودم اون موقع.
میدونی داداشن من 7/7/70 دنیا اومده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد