آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

شبگردی

امشب بعد از حدود بیست و خورده ای سال از مسیری رفتم که اون موقعها ابوی محترم با ماشین از اون منطقه عبور میکردن و من و اخوی از  شیشه های صندلی عقب ماشین بیرونو  تماشا میکردیم.

این مسیرهای ویژه اتوبوسهای تند رو بعد از ساعت 10 شب آزاد میشن. فکرشو بکن! من اصلا یادم نمیاد مسیر سه راه فردوسی تا باغ گلستان رو از بالا به پایین با ماشین اومده باشم اصلا! البته از چهارراه شهناز تا باغ گلستان رو یادمه! اما اون یه تیکه فردوسی تا شهناز رو فکر کنم من اصلا دوطرفه بودنش رو ندیده باشم.

خلاصه امشب کلی ذوق کردم وقتی این مسیرو با ماشین پایین میرفتم. خیابونا هم خلوت بود. اصولا رانندگی در شب خیلی حال میده مخصوصا داخل شهر!

نظرات 2 + ارسال نظر
* جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:39

راستش جالب بود این حس نوستالژیکت... خیلی بامزه بود که یه طرفه، دو طرفه بودن یه خیابون برات حس خوبی داشته باشه.
من چیزی که بطور مشخص یادم میاد چن سال پیش چنین حسی رو توی یه خیابون داشتم ولی بیشتر با غم و دلتنگی همراه بود تا شادی، کلا حس خوبی نداره موقع یادآوری مکانها... یه حس خام غمبار بهم میده که خام بودنش رو کاملا حس میکنم...
رانندگی تو شب حال میده به شرطها و شروطها، تنها باشی با خودت یه جوری حال میده اساسی؛ تنها نباشی یه جور دیگه... نمیدونم چرا یاد بارون شدیدی که بیرون میباره و تو داخل ماشینی تو تاریکی افتادم...
در ضمن راجع به توضیحات آوازا و دستگاهها و اینا مرسی

ببین اسم رو من نذار
من کی گفتم نوستالژیک؟ آخه خیابونو بالا پایین رفتن نوستالژی داره؟ فقط برام جالب بود.
هااااااااااااااا؟ بگو ببینم کدوم خیابون؟ چه حسی؟ چه خامی ؟ چه غمباری؟ هاااااااااااااااا؟

کوروموزوم جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 14:20

منم کلا دور دورای شبونرو خیلی دوست دارم.
اولدوز جون ربطی به مهندس بودنش که نداره اما اگه پستای جینگولانمو خونده باشی دیدی که من عادت دارم برای هر کسی یه اسمی توشون بذارم بابامم اسمش مهندسه.برای همین به همون اسم تو این پست شبه جینگولانه ای ازش یاد کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد