آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

تاوان شادی

امروز صبح برای لحظاتی یه جورایی جوگیر شده بودم و احساس میکردم چقدر معنویات توی زندگیم کم رنگ شده! بعدش که یه کم فکر کردم از خودم پرسیدم آخه معنویت چیه آخه؟

اگه معنویت اینه که غمگین باشیم و گریه کنیم و اخمو باشیم ، خب این کجاش معنویته!

رادیو یه آهنگ غمگین که میذاره، بعضی روزای خاص که میاد، ماه رمضون که میاد و ....... من به این فکر میکنم که چقدر از معنویت فاصله گرفتم

و این بر میگرده به عمق به فاک رفتن مخ ما در اثر تبلیغات هر روزه و 30 ساله! انصافا خوب گای...دن مخمونو! تا جایی که حتی ضرب المثل داریم که آخر خنده گریه س!!!

نمیدونم تا کی باید تاوان شادیهای مختصر و حتی بچه گانمون رو بدیم!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
khastgah یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 18:31

کلک
بگو ببینم
چه شادی کوچک بچه گانه ای کردی
که دچار وجدان درد کمبود معنویت شدی؟

ذهن توطئه جو و شیطونی داری :))

ذهن چسبناک یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 23:07


هه یه بار داشتم پرونده ی پزشکیه یه بنده خدایی رو می خوندم انقدر که اون دو تا فرشته ی حاضر و ایستاده بر شونه رو جدی گرفته بود که در انجام کارهای طبیعی هم مشکل پیدا کرده بود
همش فکر می کرد دارن نگاهش می کنن
اینکه چی تو مغز آدم می کنن و اینکه چه چیزی از اون چیز رو وارد مغزت می کنی واسه خودش کلی دنگ و فنگ داره
معنویت هم مثل ماست بیش از توان بدن سردی میاره

این قسمت ماستش خیلی بامزه بود
شما هم که ید طولا دارین در خوردن ماست از نوع میو ای
ماست میوه ای هم سردی میاره؟

yakamoz دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:08 http://www.arxalix.blogsky.com

با نظرتون صد در صد موافقم.اینا کاری کردن که وقتی میخواهیم یه کم بخندیم احساس میکنیم که داریم یه گناهی انجام میدیم.

بازم میگم البته نه به این شوری شور
کلا نظرات تو خیلی رادیکاله همشهری
همچین از بیخ میزنی

* دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 21:37

اول یه چیزی در مورد پست قبلیت: داشتم فکر می کردم کجا همه اینایی که گفتی رو میشه یه جا داشته باشه: مصر - بیابونای مصر ... همه چی یکجا... حتی عرق کردن وچسبیدن لباس...
دخترا شاید یه هوس دیگه م داشته باشن... پریشون کردن موهاشون تا رسیدن به عمق لذت...
حواست هست چقدر از حقوق اولیه انسانی بدوریم؟!


در مورد پست جدیدت: کلا ماها شرطی شدیم نه فقط در مورد شادی ... بعضی اعتقادات چنان تو عمق وجودمون ریشه دووندن که هر قدر منطقی باشی بازم گاهی نیشت میزنن...

بعدشم تعریف معنویت همیشه چی بوده؟ حتی سماء روحانی درویشها هم همیشه رگه هایی از حزن رو داره... شاید تعریف واقعیش دلتنگی باشه...

میخواستم بنویسم خوب چه شادی ای کردی که ... دیدم بالا برات نوشتن و پیچوندی جوابو :دی حالا واقعنی چه شادی ای کردی که ............ ؟

راستشو بخوای دقیقا دلم میخواد این روستای مصر رو ببینم
یعنی بدفرم هوس کردم
ایشاللا باهم میریم
آها باریکللا تیش دقیقا اون چیزیه که باید گفته میشد
بابا من شادی خاصی نکردم
منظورم همون آخر خنده گریه میباشد بود
امروز میخواستی سوزباز بشی هااااااااااااااااااا دختر
ضمنا امروز خیلی دل به کار ندادی
شاکیم ازت

* چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:50

تایماز مصر روستاست؟؟ منظور من البته کشور مصر و اهرام و اینا بودااا... منظور تو هم همون بود دیگه حتما... آره؟؟؟؟

تایماز چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 22:18

روستای مصر نمیدونم کجای مرکز ایرانه
اون فیلم خیلی دور خیلی نزدیک رو یادت میاد که من چنبار راجع بهش باهات حرف زدم؟
یه قسمتهایی از این فیلم توی اون منطقه فیلمبرداری شده که خیلی خیلی قشنگ بود
شنیدم توی تهران تورهای چندروزه برای این محل وجود داره
کشور مصر هم که بعله دیگه! وجود داره :دی

ونوس پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 14:56 http://trytowrite.blogsky.com

باهات موافقم ولی بستگی داره که معنویت رو چه جوری تعریف کنیم...
متاسفانه تو کشور ما دین جنبه حزن‌انگیز پیدا کرده ....مردم هم در کل بدشون نمیاد چون وقتی تو یه سری مراسم‌ها گریه می‌کنن کلا آرامش بیشتری برای زندگی پر استرس و دردسر آور پیدا می‌کنن

من کاری به این ندارم که کی با چی به آرامش میرسه
بحث من به فاک رفتن مخهامونه

yakamoz جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 22:19 http://www.arxalix.blogsky.com

کلا خیلی خوشحالم که معنویت تو وجودت کمرنگ شده.امیدوارم محو بشه.

ان شا الله همشهری

remedios شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 22:53

تایماز....................
اونجا همه ی زندگیمونه........

انصافا ارزش به کار بردن این جمله رو داره
اون مسیر از دروازه قران تا تپه صدا وسیما و خیابون ارم زیباترین قسمت شیرازه
البته اون مسیری که با معالی آباد میره با اون باغهای قشنگ هم کم از اونجا نداره
شیراز رو خیلی دوست میدارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد