آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

تا سه نشه....

امروز دوتا اتفاق جالب افتاد.

اولیش این بود که من فهمیدم واقعا چقدر خدا ستارالعیوب ه و اگه بنده هاش اشتباه کنن عیباشونو میپوشونه!

خدا به اون گندگی و عظمتش خجالت نمیکشه یه کاری میکنه که دعوا بشه! اونم به چه وضع ضایع و خجالت آوری

آخه من میگم به من چه که یکی که توی عمرم 4بار بیشتر ندیدمش و شماره تلفنم رو هم به خاطر مسائل کاری بهش دادم یهو بعد هواز سال بهم زنگ بزنه و بگه فلان قدر به من قرض بده!!!

مسخره س هاا

حالا این که میگم خدا ستارالعیوب و ایناس من باب این بود که حالا که ما هیچ کاری نکردیم اینجوری ضایعمون میکنه! چه برسه به وقتی که خدای ناکرده یه لحظه ای چشم کور زبونم لال یه خطایی کرده باشم! اون موقع فکر میکنم اخبار رادیو فردا هم اعلام میکنه که فلان کس فلان کار و کرده!!

یه بارم یکی یه پیشنهاد بی شرمانه بهم کرده بود. امروز که این قضیه پیش اومد یاد اون افتادم

دومیش هم این بود که این قضیه تا سه نشه بازی نشه حسابی برام استاد شد. امروز با وجودی که کلی خوش گذشت چندین بار تا آستانه پاره شدن بند دل و ایضا وارفتنش پیش رفتیم که سومی البته از همه خفن تر بود. البته من سر اولیه بیشتر دچار پاره شدگی بند دل شده بودم. ولی سومی از همه ضایعتر بود

نظرات 3 + ارسال نظر
* سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 23:18

حالا با این لحن طنز نوشتی دیگه (آیکون یدونه * که چن ساعت پیش دندوناش بهم میخورده)
خدا ستارالعیوب که هست... تو عیبی نداشتی که... بعدش دستش درد نکنه. بالاخره یکی مثل تو عزیزه یکی مثل من عزیزتره :دی
بعدترش از دید من خداوند بسیار مهربان است عجیب بابا... اولی و سومی که قابل مقایسه نبودن که ( آیکون * اشکریزان) ... یذره مهربونتر بود بهتر بود دیگه :دی

در مورد یا ابوالفضل هم این یه رفتار کاملا ناخودآگاه بوده ولی انتخاب ابوالفضل با یک دید کاملا شخصی بوده و البته احترام عمیق من به این شخص بعنوان کسی که پای اعتقادش مانور نداد... مردونگی کرد.

بله همینطوره که شما میفرمایین
مسافرت خوش بگذره

ذهن چسبناک چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:42

اگه این و به عنوان یه پست نوشتی که به نظرم بیراه نمی گی . واقعا ستارالعیوبه
اما اگر برای توضیح اشتباهات مربوطه یا ماست مالی یا هرگونه شرح و دلایل مشابه بوده بازم به نظرم ستارالعیوبه

من که سردر نیاوردم از کامنتت
منظورم این بود که ایشون پته نداشته ما رو میریزه تو آب
ولی دم خدا گرم که بدجوری نجاتمون داد

khastgah جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:34

مژده ای دل که دگر باره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید دراین عید و در این سال جدید
آرزوئی است که از دوست به یار آمده است

عید شمام مبارک همشهری
یوز بله و بوننان ثمرلی ایللر گورسن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد